بیائیم باور کنیم......

بیائیم باور کنیم که کودک دلمان شوق پرواز دارد و تنها به بهانه پرواز زمزمه زندگی در نگاهش میشکفد 

بیائیم باور کنیم که شب بوته ها به حرمت نگاه سبزه ها رقص بهار را در کرانه دشت نجوا میکنند 

بیائیم باور کنیم که میتوان از روزنه تنگ چشمانمان نگاهی نو را در آنسوی افق رهانید و با ترنمی دوباره بر برگ برگ زمین زنگاز از دل زدود 

بیائیم باور کنیم در امتداد نگاهمان کسی هست که بیشتر از همه دوستدار ماست و هر لحظه لحظه پریشان تنهائی ماست 

بیائیم باور کنیم که با طلوع میتوان نگاهی دوباره بر پهندشت صحرای دلمان کنیم و به هر بارشش راهی بر بلندای قلبمان بیابیم 

بیائیم باور کنیم هر آنگاه که بالمان شکست با بال دیگر پرواز کنیم و بدانیم بیتاب ما کسی است که پرواز را به ما آموخت 

بیائیم باور کنیم که با لبخند میتوان زندگی را در کالبد خزان دوباره دمید و رقص آب را در آینه ؛ رنگی دوباره زد

بیائیم باور کنیم که اگر نقشی بر دل ما می شکفد و اگر طرحی تازه بر کلاممان نقش میبندد همه از پرتو نوری است که سرآمد عشق است 

بیائیم باور کنیم که هیچگاه تنها نیستیم و کسی همواره چون سایه با ماست و نگاه سبزش همواره بر قامت ماست 

و اگر باور نکنیم ؛ شکوفه های خیالمان پرواز را بر اریکه طلوع زمزمه نخواهند کرد و شمیم بهار را بر لطافت شعر زندگیمان میزبان نخواهند بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد